هفتهها و ماهها باید پشت رایانه بنشیند تا بتواند کارش را به پایان برساند. سرککشیدن در کتابها و کتابخانههای مختلف، کار روزانه او ست که آن را بهصورت حضوری یا مجازی انجام میدهد.
البته سابقه کارهای پژوهشیاش به زمانی بازمیگردد که فضای مجازی مثل اکنون نبود و او برای هر پژوهش، بارها راهی کتابخانه حرم میشد و از منابع آنجا استفاده میکرد. ورقزدن کتابها آنقدر برایش جذاب است که در بیشتر مواقع متوجه گذر زمان نمیشود و برای اینکه از کارهای دیگرش عقب نیفتد، باید همیشه هشدارهای تلفن همراهش را کوک کند.
ندا شادلو پژوهشگر سیونهساله محله شریف است که کار پژوهش را از مقطع دبیرستان شروع کرده است و تاکنون که مدرک کارشناسیارشد پژوهشگری دارد، دهها پژوهش و مقاله نوشته که هفتمقالهاش چاپ شده و از دو اثر پژوهشیاش هم تقدیر شده است. 25آذر ،روز پژوهش بهانهای شد تا سراغ این پژوهشگر پرانرژی و باانگیزه برویم و پای صحبتهایش بنشینیم.
ندا شادلو خاطرات بسیاری با پژوهشهایش دارد، طوریکه به قول خودش با هر پژوهش، ماهها زندگی میکند. از سرجمعکردن اطلاعات کتابها تا مصاحبه میدانی با مردم و نشستن پای صحبتهای کارشناسان و استادان، هرکدام دنیایی دارد که هیچوقت برای او تکراری نشده است و برای هر پژوهش، میدانی جدید را مقابل خود میبیند.
شادلو وقتی میخواهد از دنیای کاریاش سخن بگوید، رشته کلام را به پژوهشهای مختلفش میرساند؛ گاهی از یک تحقیق صحبت میکند و باز یاد پژوهش دیگری، حرف خاطرهای جدید را باز میکند. او در هرتحقیقی که انجام میدهد حال و هوای روحیاش متناسب با شرایط کار تغییر میکند؛ چیزی که به نظر او برای هر پژوهشگری که دغدغهمند کارمیکند، روی میدهد.
این پژوهشگر پژوهشکده اقبال جهاد دانشگاهی مشهد تعریف میکند: سال91 آستان قدس رضوی میخواست درقالب یک کار پژوهشی به رضایتسنجی زائران از مراکز اقامتی بپردازد. مقالهای که من درباره این پژوهش دادم، تأیید شد و شروع به انجام کارهایش کردم. در این راستا سراغ زائران میرفتم و با آنها صحبت میکردم. حرفهای آنها آنقدر جالب و اثرگذار بود که رابطه معنوی من با امامرضا(ع) را تغییر داد.
او ادامه میدهد: ما مشهدیها هروقت دلمان میگیرد و اراده میکنیم، خودمان را به حرم امامرضا(ع) میرسانیم و این برایمان عادی است، اما وقتی زائران درباره داستان سالها انتظارشان و مشقتهایی که پشت سر میگذارند تا به وصال حرم امامرضا(ع) برسند، صحبت میکنند، دنیای دیگری پیش چشم آدم باز میشود.
به گفته او، زیارتاولیها حس خیلی زیبایی از زیارت دارند که نمیداند چطور آن را بیان کند ولی تأکید میکند که هنوز وقتی از محلههای تهیه این گزارش عبور میکند، همه آن خاطرات برایش زنده میشود و جور دیگری به آقا سلام میدهد.
ندا شادلو در ادامه، از یکی دیگر از پژوهشهایش یاد میکند که سال90 درباره حاشیه شهر مشهد انجام شد و او در آن مشارکت داشته است. شادلو میگوید: بیتعارف باید بگویم از نتایج بسیاری از پژوهشهای ما استفاده نمیشود اما این پژوهش بعداز بیشاز 10سال، موردتوجه و استفاده است و همان زمان هم موجب تغییرات کالبدی بسیاری در حاشیه شهر شد.
او از اینکه میبیند با حضور در یک کار پژوهشی، توانسته است زمینههای تغییرات بزرگی را آن هم برای مردم حاشیه شهر فراهم کند احساس رضایت باطنی دارد.
شادلو خاطرات تلخی هم از برخی کارهای پژوهشی دارد. به گفته خودش وقتی درباره معضلاتی مانند بزهکاری یا زنان و دختران فراری و مانند اینها تحقیق میکند، خودش فرسوده میشود. نشستن پای صحبتهای افرادی که زندگیهایشان خیلی وقتها ناخواسته و تحت تأثیر فقر، پدر و مادرهای معتاد و... بر باد میرود، گاهی خواب شب را از او میگیرد و باعث میشود مدتها ذهنش درگیر کسانی باشد که همسن او یا فرزند پانزدهسالهاش هستند اما از بد روزگار، گرفتار آسیبهای اجتماعی شدهاند.
او تعریف میکند: هنگام یکی از تحقیقها درباره معضلات اجتماعی، باید با زنان و دختران فراری صحبت میکردم. زندگیهای بسیار سخت و پر از رنجی داشتند و ناراحت کنندهتر هم این بود که میدیدم بخش زیادی از مشکلات آنها از خانوادههای نابسامانشان ناشی میشود. در واقع با بانوانی مواجه بودم که بدون اینکه خودشان بخواهند در مسیرهایی قرار داشتند که خودشان هم از آن ناراضی بودند.
به نظر شادلو، پژوهشگر حین کارش با جامعههدف هر تحقیقش بهنوعی زندگی میکند. او توضیح میدهد: گفتوگوهای میدانی بخشی از هر تحقیق اجتماعی است و در حین این کار، آنقدر مراودات ما با مردم افزایش پیدا میکند که باعث میشود دیدی عمیقتر به دنیای اجتماعی داشته باشیم و تجربههای زیستیمان بیشتر شود.
نشستن پای صحبتهای افرادی که زندگیهایشان خیلی وقتها ناخواسته و تحت تأثیر فقر، پدر و مادرهای معتاد و... بر باد میرود، گاهی خواب شب را از او میگیرد
البته این مراودات سختیهایی هم دارد چراکه به گفته شادلو، گاهی در حین همین گفتوگوها، پژوهشگران تهدید میشوند و باید نگران امنیتشان باشند. بعضیها هم اعتماد ندارند و چنین مسائلی، در روند کار مشکلاتی ایجاد میکند.
این پژوهشگر در یک گروه مردمنهاد هم عضویت دارد که به بانوان حاشیه شهر، خدمات آموزشی، فرهنگی و حمایتی میدهد. او در این تشکل علاوهبر تدریس مهارتهای زندگی و پروپوزالنویسی، کارهای تحقیقاتی هم انجام میدهد و در حال حاضر مشغول ترجمه کتابی درباره کسبوکارهای جوانان است.
علاقه بانوان حاشیه شهر به تحلیلهای اجتماعی، موضوعی است که خیلی برای او جالب و شایانتوجه است. او در کلاسها، برقی در چشمان بانوان میبیند که آن را نشانه توجه این قشر به چنین موضوعاتی میداند و به نظرش، ناشی از آن است که کمتر پیش میآید کسی مسائل اجتماعی و سیاسی را برای بانوان حاشیه شهر تحلیل کند.
او به ذکر خاطرهای در این زمینه میپردازد و میگوید: در کلاسهای پروپوزالنویسی که برای زنان حاشیه شهر گذاشته بودم، دانشجویی حضور داشت که باردار بود و سه فرزند دیگر هم داشت. بچهاش به دنیا آمد و با وجود چهاربچه، تحصیلاتش را ادامه داد و دکترایش را گرفت.
آسیبشناسی محلات منطقه۱۲ شهرداری مشهد
مسئلهشناسی فرهنگیاجتماعی محله شقایق منطقه9مشهد
طراحی اقدام مداخلهای، مسئلهشناسی فرهنگی اجتماعی محله جاهدشهر منطقه 12مشهد و طراحی رفع مشکلات
نظرسنجی گلباران حرم مطهر رضوی با حضور مردم
تدوین مدل ارزیابی خانه بهار
ایجاد بستر نظرسنجی برای مراجعان به فضاهای شهری
تهیه تارنما برای نامگذاری معابر و بوستانهای سطح منطقه۶ مشهد
تجربهنگاری فرهنگیاجتماعی توزیع کتاب در روستای محروم مارشک
تجربهنگاری فرهنگیاجتماعی انجمن جوانان نصرت
سنجش نگرش شرکتکنندگان در اردوی استکبارستیزی
بررسی اثربخشی محصولات فرهنگی «زیر سایه خورشید»
نظرسنجی از مخاطبان نمایش دهه فجر1393
نظرسنجی درباره ایستگاه «استقبال از بهار»